یک معلم توضیح می دهد، منتور الهام بخش است

اغلب از من می پرسند که آیا در طول زندگی و حرفه ام مربیانی داشته ام یا خیر؟ اگر این سوال را سالیان پیش از من میپرسیدن به نظرم مسخره میرسید. چون همه مربی داریم و داشتیم. مثلا معلم سال اول دبستان یا مربی بدمینتون من یا … اما در این سالها که به بیزینس از منظر برند نگاه میکنم و سابقه ی درس فلسفه را در کارنامه ی خودم دارم به اینگونه سوالات با وسواس بیشتری مینگرم. همانطور که در ابتدا میخواستم این مقاله را در وب سایت شخصی خود به این آدرس منتشر کنم اما در نهایت تصمیم گرفتم در وب سایت در مسیر استارتاپ منتشر کنم. این تصمیمات بر اساس تجربه صورت میپذیرد و نوعی تصمیم تاکتیکی است! حال اینها چه ربطی به مقاله ی حاضر یعنی یک معلم توضیح می دهد، منتور الهام بخش است دارد؟ باید بگویم در ظاهر شاید هیچ اما به سراغ مقاله برویم شاید نتیجه ی دیگر حاصل شد

منتور یا مربی، از منظر سنتی به آن نگاه می‌کنم، هرگز یک مربی اختصاصی نداشتم. من هرگز کسی را نداشتم که به طور منظم با او ملاقات کنم. هرگز شخص خاصی وجود نداشت که من او را مربی خطاب کنم، یا از من بخواهم در یک دوره زمانی معین مربی من باشد.

برای من یک مربی می تواند هر کسی باشد. مربیان در زندگی من وارد و خارج می شوند و آنها می توانند هر کسی از دوستان نزدیک شما باشند، کسی که به او نگاه می کنید یا حتی فرزند شما. چند روز پیش برای یک مساله ای در خصوص مهاجرت با یک وکیل در حد سه دقیقه مکالمه ی تلفنی داشتم. اطلاعات اشتباه خیلی به من داد  اما ما بین حرفایش در خصوص رابطه ی من و همسرم و همچنین دلنگرانی های همسرم یک نکته ی بسیار ارزشمند را به من یاد داد.  پس یک منتور میتواند در حد یک دقیقه در زندگی شما حضور داشته باشد ولی چیزی را به شما یاد دهد که نتیجه ی سالها تجربه است.

بسیاری از مربیانم را تاکنون شخصاً نمی شناسم. این افراد یا دیگر زنده نیستند، یا فقط کار خود را انجام می دهند و در عین حال از کارهای دور به من الهام می بخشند. مربیان می آیند و می روند. برای اینکه شخصی را به عنوان مربی خود انتخاب کنید، حتی لازم نیست از او بخواهید، فقط او را مربی خود می کنید.

برخی از مربیان منفعل و برخی فعال تر هستند. مربیان زیادی در زندگی من هستند که کارشان را فقط با بودنشان انجام می دهند و گاهی حتی قصد ملاقات با آنها را ندارم زیرا رابطه منفعلانه ای که داریم را دوست دارم.

برخی از مربیان در طول سالها می مانند، برخی فقط چند روز دوام می آورند. مهم است که مربیان خود را به صورت مقطعی انتخاب کنید و ادامه دهید. شما باید تا حد امکان از یک مربی بهره ببرید، تا جایی که می خواهید از آنها استفاده کنید، زیرا آنها برای همین کار هستند. هرگز نسبت به آن احساس بدی نداشته باشید و هر زمان که فکر کردید زمان مناسبی است، ادامه دهید.

رابطه بین شما و یک مربی همیشه نامتعادل خواهد بود. یک مربی همیشه بیشتر از آن چیزی که شما بتوانید در ازای آن پس بدهید به شما می دهد و این اشکالی ندارد. مربی شما به احتمال زیاد مربیان خود را دارد، بنابراین حداقل تعادلی در سیستم کلی وجود دارد. و هرگز فراموش نکنید، احتمالاً شما یک مربی برای شخص دیگری هستید.

من شخصاً این ایده را دوست دارم که هر زمان که دوست داشته باشم، مربیانم را انتخاب کنم. حتی اگر نیازی به تماس با آنها نداشته باشم و آنها فقط به عنوان یک مربی منفعل در زندگی من باشند، ترجیح می دهم.

برای من یک مربی می تواند:

ایلان ماسک – زیرا روشی که او برای اجرای رویاهایش کار می کند هر روز برای من الهام بخش است. آیا لازم است او را ملاقات کنم؟ من هیجان زده می شوم.

آرنولد شوارتزنگر – زیرا او هرگز از ساختن خود دست نمی کشد. بعد از اینکه در یک حرفه قرار گرفت، جرات دارد همه چیز را دوباره شروع کند و چیز جدیدی را امتحان کند. ورزشکار، بازیگر، سیاستمدار؟ مهم نیست، او هر چه بود دنبال آن رفت.

بیل کانینگهام – زیرا او به من نشان می دهد که واقعاً چه علاقه ای دارد. اگر کارتان را دوست دارید، بدون توجه به هر کاری آن را انجام می دهید.

جروم ژار – چون توییت‌ها، ویدیوها یا نظرات مثبت او همیشه روزم را کمی بهتر می‌کند. وقتی صحبت از انتشار شادی و نشاط مثبت می شود، او یک مربی است.

لیلی سینگ با نام مستعار سوپرزن – من لیلی را به خاطر نگرش مثبت، مهارت‌های کمدی درخشان و شخصیت صادقانه‌اش بسیار تحسین می‌کنم.